هلن کلر کیست؟ – همه چیز درباره هلن کلر
هلن کلر معلمی آمریکایی است که توانست بر ناشنوایی و نابینایی خویش غلبه کند. هلن کلر در قرن بیستم بهعنوان پیشرو درزمینه آموزش و فعالیتهای بشردوستانه شناخته شد. وی مؤسس بنیاد ACLU بود. در زندگینامه کلر آمده است که او براثر یک بیماری بینایی و شنوایی خود را از دست داد. حضور معلمی دلسوز و دانا در سال 1887 زندگی هلن را دستخوش تغییر کرد. سالیوان معلم وی به هلن مهارتهایی مانند برقراری ارتباط را آموخت. هلن کلر در مدتزمان کمی به موفقیتهای زیادی دستیافت. هلن کلر توانست وارد دانشگاه شود و در سال ۱۹۰۴ فارغالتحصیل شد. او به خاطر تلاش و پشتکار مداومش موفقیت زیادی را کسب کرد. هلن کلر توانست جوایز بسیاری کسب نماید. در ادامه موفق شو بیشتر در مورد زندگینامه هلن کلر به شما اطلاعات ارائه میدهد.
دوران کودکی و خانواده
کلر در ۲۷ ژوئن سال ۱۸۸۰ چشم به جهان گشود. محل تولد وی شهر توسکامبیا واقع در آلاباما بود. هلن کلر اولین فرزند خانواده خود بود. نام والدین وی آرتور اچ کلر و کاترین آدامز کلر بود. کلر بهغیراز خود یک خواهر دیگر هم داشت. پدرش در زمان جنگ داخلی بهعنوان افسر در کنفدراسیون ارتش خدمت کرده بود. هلن کلر دو ناپدری داشت که از پدر واقعیاش بزرگتر بودند. درآمد خانواده هلن از مزارع پنبه بود. در حقیقت هلن خانواده ثروتمندی نداشت. بعداً آرتور سردبیر یک هفتهنامه محلی در آلابامای شمالی شد. هلن کلر در هنگام تولد دارای حس شنوایی و بینایی بود و در یکسالگی اولین قدمهای خود را برداشت و در ششماهگی اولین کلمات را بیان کرد.
محروم شدن از حواس شنوایی و بینایی
بخت با هلن کلر یار نبود و وی در ۱۹ ماهگی هر دو حس شنوایی و بینایی خویش را برای همیشه از دست داد. این اتفاق براثر ابتلا هلن به بیماری مننژیت رخ داد. وقتی مبتلابه این بیماری شد دمای بدنش بهشدت بالا رفت. امروزه دیگر هیچ رمز و رازی در مورد این بیماری وجود ندارد که پزشکان از آن بیاطلاع باشند. در جهان امروز این بیماری را بانام تب سرخک یا همان مننژیت میشناسند. پس چند روز فرازوفرود ناگهان مادر هلن متوجه شد که وی نسبت به صدا و اشیاء واکنش نشان نمیدهد. بهعنوانمثال وقتی دست را جلوی صورتش تکان میدادند متوجه نمیشود و یا نسبت به صدای زنگ عکسالعملی از خود نشان نمیداد. هرچه سن هلن بالاتر میرفت، برقراری ارتباط با اطرافیان برای وی دشوارتر میشد.
تنها موفقیت وی در مورد برقراری ارتباط، دوست شدن با مارتا آشپز خانواده بود. درواقع آنها برای موفقیت در ارتباط نوعی زبان اشاره را ابداع کرده بودند. وقتی هلن ۷ ساله شد آنها با مارتا بیش از ۶۰ نوع نشانه برای ایجاد ارتباط اختراع کردند. هلن دچار افسردگی و بسیار وحشی و ناآرام بود. درواقع هیچگونه تعادل و منطقی در رفتار هلن مشاهده نمیشد. بهعنوانمثال هلن وقتی خشمگین میشد شروع به لگدزدن، فریاد زدن و پرت کردن اشیاء میکرد. زمانی که احساس شدی میکرد غیرقابلکنترل بود. وی مارتا را بسیار اذیت میکرد. رفتار هلن با والدینش بسیار خشن بود. بسیاری از بستگان آنان معتقد بودند که هلن را باید به حال خود رها کرد.
تأثیرگذارترین فرد در زندگی کلر معلمش آن سالیون
آن سالیوان از سال ۱۸۸۷ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۶ همیشه همراه هلن کلر بود. شاید جالب باشد که بدانید خود آن سالیوان هم مشکلات سلامتی را تجربه کرده است وی در سال ۱۹۳۲بینایی خود را بهطور کامل از دست داد و به همین دلیل زن جوانی در سال ۱۹۱۴ در کنار سالیوان معلم کلر بود و بعد مرگ سالیوان او را همراهی کرد. مادر هلن کلر در سال ۱۸۸۶ کتابی را از چارلز دیکنز خواند که موضوع آن سرگذشت دختری با مشکلات هلن بود که توانسته درس بخواند. نام آن دختر لورا بریگمن بود. همین موضوع مادر هلن را واداشت تا همسر خود را برای ملاقات با دکتر جولیان چیز ولم در شهر بالتیمور مریلند بفرستد. این پزشک پس از معاینه هلن به والدینش توصیه کرد تا دخترشان برای بررسی بیشتر نزد گراهام بل مخترع تلفن که در آن زمان هم معلم ناشنوایان بود ببرند. بل به آنها گفت هلن را به مؤسسه نابینایان در بوستون ماساچوست بفرستند. در این مؤسسه والدین هلن با مدیر این مجموعه ملاقات کردند وی سالیوان بهعنوان مربی هلن به آنها پیشنهاد داد. در 3 مارس ۱۸۸۷ سالیوان به منزل کلر مراجعت کرد.
در اولین تلاش سالیوان با انگشتان کلمه عروسک را به هلن آموخت تا بتواند وجود عروسکی که هدیه گرفته است را درک کند. پسازآن کنجکاوی هلن برای یادگیری بیشتر شد. ناگهان کلر دیگر حرفهای سالیوان گوش نکرد اما سالیوان تسلیم نشد و به کار خود ادامه تا به موفقیت دست یابد. وی سعی بهوسیله حس لامسه به اشیاء و نام آنها ارتباط برقرار کند. ناسازگاریهای هلن ادامه داشت تا جایی تنشها بین این افزایش یافت. درنتیجه سالیوان درخواست کرد تا با هلن مدتی تنها باشد. سرانجام هلن کلر به همراه معلمش به یکی کلبه در مزارع پنبه نقلمکان کرد. بهعنوانمثال در یک نزاع ساختگی زمانی که هلن احساس تشنگی میکرد سالیوان وی را به نزدیکی پمپ آب برد و تلاش کرد تا هلن کلر با لمس و استفاده از انگشتان دست کلمه آب را هجی کند. سپس در آن سالیوان این کار را در مورد اشیاء دیگر هم انجام داد و در آخر آن روز هلن کلر موفق شد تا ۳۰ کلمه را یاد بگیرد.
در سال ۱۹۰۵ سالیوان با جان میسی پیمان زناشویی بست. همسر وی استاد دانشگاه هاروارد و منتقد سینمایی بود. پس از هلن کلر برای تحصیلات به ماسیس مهاجرت کرد. پس از ازدواج هم سالیوان همچنان معلم هلن باقی ماند و وی را راهنمایی کرد. زمان گذشت و سالیوان و همسرش نسبت به هلن بیتفاوت شدند و درواقع موضعی بیطرفانه را نسبت به وی اتخاذ کردند. سالیوان ین رویه را برنتافت و از همسر خود جدا شد تا از نزدیک هلن کلر در مسیر کسب موفقیت راهنمایی کند. این زوج هرگز از یکدیگر طلاق نگرفتند.
تحصیل هلن کلر
جلسات سخنرانی هلن کلر از سال ۱۸۹۰ شروع شد. اینیک موفقیت بزرگ برای وی محسوب میشد. جلسات سخنرانی هلن در مدرسه هوراسمان در بوستون برای ناشنوایان برگزار میشد. هلن کلر پس از ۲۵ سال تلاش توانست با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند. در بین سالهای ۱۸۹۴ تا ۱۸۹۶ در مدرسه رایت-هاسونون که مخصوص ناشنوایان بود ، مشغول به فعالیت شد. در همین سالها وی بر ای بهبود روابط اجتماعی خویش تلاش کرد. علاوه بر این وی به مطالعه و بررسی متون علمی عمومی پرداخت. هلن کلر در سال ۱۸۹۶ وارد مدرسه بانوان کمبریج شد. هر چه قدر بیشتر در مورد زندگینامه وی اطلاع کسب میکردند ، شهرت وی بیشتر میشد.
همین شهرت سبب شد تا وی با افراد بانفوذ و مهم آن دور ملاقات داشته باشد. بهعنوانمثال میتوان به ملاقات با نویسنده شهیر یعنی مارک تواین اشاره کرد. در این ملاقات وی یک موفقیت بزرگ دیگر به دست آورد و آن این بود که توانست با این نویسنده ارتباط دوستی برقرار کند. آرتور هلن کلر را به هنری. اچ.راجرز وزیر نفت آن زمان معرفی کرد. راجرز بهشدت تحت تأثیر تلاش و عزم هلن کلر قرار گرفت و با حضور او در دانشگاه رادکلیف موافقت کرد. بابت این حضور هم به هلن مبلغ قابلتوجهی را پرداخت. در تمام سخنرانیها سالیوان هلن را با تفسیر و ترجمه جملات وی همراهی میکرد. هلن کلر موفق شد در سال 1904 از دانشگاه رادکلیف فارغالتحصیل شود. وی انواع روشهای ارتباطی اعم از بریل، املای انگشت و تایپ را فراگرفت. در سالهای بعد هلن کلر با کمک سالیوان و میسی همسر آن توانست کتابی در باب زندگینامه خویش به رشته تحریر درآورد. این کتاب به وقایع دوران کودکی تا ۲۱ سالگی وی میپردازد.
فعالیتهای اجتماعی کلر
هلن کلر در نیمه دوم قرن بیستم به تلاش برای حل مسائل اجتماعی نظیر صلحطلبی ، کنترل موالید، حق رأی زنان و سوسیالیسم پرداخت و توانست در این راستا موفقیت کسب کند. کلر بسیار علاقهمند بود که جهان را بهجای بهتری برای زیستن تبدیل کند، برای همین به مطالعه در مورد چگونگی این اتفاق پرداخت. تمامی این تصمیمها بعد از اتمام تحصیلات وی اتخاذ شد. شرح زندگینامه وی فراتر از مرزهای ماساچوست و انگلستان رفته بود و حالا تمامی مردم دنیا در مورد تجربیات و داستان زندگی وی اطلاعات زیادی داشتند. هلن کلر با در اختیار گذاشتن تجربیات خویش و حمایت از معلولان به یک سخنران و مدرس مشهور تبدیل شد. کلر برای بهبود سطح کیفی زندگی نابینایان بسیار تلاش کرد.
هلن کلر در سال ۱۹۱۵ به همراه جرج کسلر به معرفی پیامدهای نابینایی و سوءتغذیه پرداخت و برای کم کردن عوارض این مسائل مبارزه کرد. در سال ۱۹۲۰ وی به اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا کمک کرد. موفقیت مهم هلن کلر در سال ۱۹۲۱ با تأسیس انجمن نابینایان آمریکا رغم خورد. وی حالا بعد از تلاشهای بسیار یک محل برای تبلیغ اعتقادات خود داشت. وی کمپینهای زیادی برای جدی حمایت مالی، معرفی وضعیت معلولان به وجود آورد و در موارد مشابه هم حضور فعال داشت
اولین اقدامی که کلر بعد از فارغالتحصیلی انجام داد، عضویت در حزب سوسیالیست بود. او مقالات بسیاری در مورد سوسیالیسم و وضعیت جهان نوشت. بهعنوانمثال میتوان به «خروج از تاریکی» اشاره کرد. وی در این مدت با تعصبات شدید عمومی مردم نسبت به وضعیت جسمانیاش روبهرو شد ولی غالب مطبوعات از او حمایت میکردند. همچنین آنها هلن کلر را به خاطر شعور و شجاعت بیبدیلش تحسین مینمودند. بلافاصله بعدازاینکه هلن کلر عقاید سوسیالیستی خود را بیان کرد، ورق برگشت و بسیاری از افراد به وی انتقاد کردند.
بیشتر منتقدان مسئله معلولیت او یک مشکل بزرگ میدانستند. بهعنوانمثال روزنامه «عقاب برو کلین» اعلام کرد که او اشتباههای زیادی مرتکب شده است که تمامی آنها ناشی از معلولیت کلر میباشد. هلن کلر در سال ۱۹۲۴ بهعنوان مشاور روابط بینالملل انجمن نابینایان آمریکا برگزیده شد. هلن کلر در بین سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۵۷ به ۳۵ کشور واقع در پنج قارهی دنیا سفر کرد. کلر طولانیترین سفر خود در ۷۵ سالگی یعنی در سال ۱۹۵۵ انجام داد. وی در طی این سفر در مدت ۵ ماه ۴۰ هزار مایل مسافت طی کرد. وی در این سفر به سراسر قاره آسیا رفت و سخنرانیهای تأثیرگذاری انجام داد. این سخنرانیها برای میلیونها الهامبخش و دلگرمکننده بود.
فیلم معجزه گر
از روی زندگینامه هلن کلر یک درام تلویزیونی به نام معجزه گر در سال ۱۹۵۷ ساخته شد. در سال ۱۹۵۹ نسخه سناریوی این فیلم ارتقاء یافت. نقش هلن کلر را پتی دوک و نقش سالیوان را بانکروفت ایفا کردند. آنها در سال ۱۹۶۲ برنده جایزه نقش اول زن شدند.
جوایز و افتخارات هلن کلر
هلن کلر برای سالها تلاش جوایز و افتخارات بسیار زیادی را کسب کرد. موفقیتهای وی بسیار زیاد بود. بهعنوانمثال هلن در سال ۱۹۳۶ موفق به دریافت مدال تئودور روزولت شد. هلن همچنین در سال ۱۹۶۴ توانست برنده مدل ریاست جمهوری شود. هلن کلر در سال ۱۹۶۵ نامش در لیست زنان مشهور جهان ثبت شد. هلن مدرک دکترای افتخاری خویش از دانشگاه تمپل و هاروارد، گلاسکو و اسکاتلند دریافت کرد. وی از سمت دانشگاه های آلمان، دهلی، هند و ویتواترزند در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی دعوت به همکاری شد. او بهعنوان همکار افتخاری انستیتوی اسکاتلند برگزیده شد.
مرگ هلن کلر
هلن کلر در ژوئن سال ۱۹۶۸ دار فانی را وداع گفت. وی چند هفته قبل از تولد ۸۸ سالگیاش در خواب درگذشت. کلر در سال ۱۹۶۱ دچار سکته مغزی شد و باقی عمر خویش را در منزلش واقع در کانکتیتکات گذراند. هلن کلر زندگی پرباری داشت. وی در طول این زمان هرگز از تلاش و سختکوشی دست نکشید. مردم از او بهعنوان الگویی بیمانند در پشتکار برای رسیدن به هدف یاد میکنند. او در تمام طول عمر خود نهتنها برای بهبود شرایط برای خویش بلکه برای ارتقای سطح کیفی دیگران هم تلاش کرد. هلن کلر یک فعال اجتماعی و شهیر در دنیا بود.
درمجموع میتوان گفت پشتکار نقطه عطفی در زندگینامه هلن کلر بود که به او در جهت دستیابی به اهدافش بسیار کمک کرد. او در زندگی خود موفقیتهای زیادی بهدست آورد. جوایز و افتخارات خویش را از دست مهمترین افراد جهان دریافت کرد. برای بهبود وضعیت معلولان آمریکا وجهان تلاشهایی ستودنی و ثمربخش انجام داد مردم هرگز هلن کلر را فراموش نمیکنند. موفق شو تلاش کرد تا گوشههایی از زندگینامه این معلم بزرگ را برای شما بیان کند. باشد که الهامبخش افراد برای دستیابی به موفقیت شود.
این خانم بی نظیره
به افتخاره همه بانوان پرافتخار