معرفی کتاب موفقیت در گرو نتیجه نهایی کار
تصور کنید با یک کتاب پر از جملات انگیزشی و عبارات شاعرانه و زیبا روبرو هستید با این تفاوت که هیچ نقطه ای در پایان جملات و پاراگراف ها وجود ندارد. در نتیجه شما هرچه بیشتر این کتاب را میخوانید چیزی دستگیرتان نخواهد شد. گویی یک جای کار میلنگد. بله، این اهمیت نقش نقطه گذاری – به عنوان یک فینیشر یا تمام کننده- است که به متن معنا و ساختار میبخشد. مثال این کتاب، شکل مینیاتوری یک پروسه کاری عظیم و گسترده است که علیرغم برخورداری از فراز و نشیب های متعدد و شروعی فوق العاده، پایانی نداشته و ناتمام رها میشود. پروسه ای که یک فرد موفق هرگز ناتمام رها نمیکند.
شاید شما به حوزههای مختلفی مانند کسب و کار، هنری، علمی و… علاقمند باشید اما هر بار پس از شروع فعالیت در حوزه مورد نظر خود، در نیمه راه منصرف شده و کار خود را بینتیجه رها کردهاید. بنابراین به هیچ عنوان جای تعجب نیست که به موفقیت چشمگیری دست نیافته باشید. چرا که یکی از تفاوتهای عمده میان یک فرد موفق و افراد غیرموفقی که دائم از وضعیت زندگی خود گله و شکایت دارند در میزان ایستادگی تا پایان کار میباشد. یک فرد موفق مانند هر فرد دیگری، کار جدیدی را آغاز میکند؛ اما با روبرویی با هر چالشی دست از تلاش نکشیده و مادامیکه به ثمره زحماتش نرسد دست از تلاش نخواهد کشید. جان کلام این که شروع به خودی خود معنایی ندارد؛ بلکه در نهایت آنچه معنا مییابد تنها ثمره و پایان کار است و بس.
خیلی ساده است. یک تست کنکور ریاضی را در نظر بگیرید که پاسخ مورد نظر طراح آن تنها یک عدد باشد. شما زمان اندکی در اختیار دارید که باید از یک فرمول طولانی استفاده کرده و به جواب برسید. اما آیا میتوانید صرف اینکه دستیابی به این پاسخ بسیار زمانبر و مشقتبار است از نتیجه کار –کسب رتبه برتر کنکور- چشم بپوشید؟ قطعا اگر ذهن موفقیت طلبی داشته باشید پاسخ شما خیر خواهد بود. مصداق همین وضعیت را میتوان در ابعاد مختلف شخصی و حرفهای نیز جست.
چنانچه شما یک کارآفرین مبتدی هستید و با تصور آینده حرفهای روشن خود کسب و کار جدیدی را راه انداخته اید لازم است بدانید که برای اثبات استعداد کارآفرینی خود باید از خودتان پشتکار نشان دهید. دست کم حتی اگر در موارد معدودی پس از پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهای متعدد موفق به کسب نتیجه دلخواه نشدید، خیالتان آسوده خواهد بود که یک پایان کار –هرچند ناموفق- بسیار ارزشمندتر از یک شروع بیفرجام خواهد بود. تاریخ فوتبال را در نظر بگیرید که سرشار از شوت های فوق العاده جادویی و زیبایی است که گل نشدهاند اما از خاطر هم نرفته اند.
آنچه مسلم است این است که کارآفرینی در ابتدا با یک ایده اصلی شروع میشود. در میان مسیر تبدیل این ایده به یک محصول نهایی ممکن است ایده شما با تغییرات بسیاری روبرو شود. همین تغییرات، شما را دستخوش احساس عدم امنیت کرده و باعث میشود فکر کنید از هدفتان دور افتادهاید. اما آنچه اهمیت دارید این است که شما به عنوان یک کارآفرین متعهدید که کاری را که شروع کردهاید به اتمام رسانده و به دنیا نشان دهید که استحقاق موفقیت را دارید. به قول یک ضرب المثل معروف قدیمی که می گوید: کار را که کرد، آن که تمام کرد.
چطور یک فینیشر (تمام کننده) باشیم؟
ممکن است این سوال به ذهنتان خطور کند که چرا نباید کاری را که شروع کردهایم نصفه کاره رها کنیم. یکی از دلایل تاکید افراد موفق بر این تداوم و پشتکار این است که زمانیکه شما کاری را بینتیجه رها می کنید وارد چرخهای از بیخیالی میشوید. همین بیخیالی سبب میشود تا مسیر پیشرفت و توسعه شما کند و کندتر شود. در واقع شما بدون دستیابی به نتیجه –خواه دلخواه خواه غیردلخواه- درس لازم را نخواهید گرفت و حکم گوی سرگردانی را دارید که درون یک هزارتوی بیانتها در حال گردش است. حال تفاوتی ندارد که از استعداد و توانایی خارق العادهای برخوردار باشید یا خیر زیرا مادامی که دور خود میچرخید و به هدف نهایی نمیاندیشید ظرفیت و فرصت اثبات توانایی های خود را نیز نخواهید داشت. به طور کلی می توانید چند مورد از مزایای فینیشر بودن را در ذیل مشاهده کنید:
یک تیر و چند نشان
زمانی که تمام هم و غمتان این باشد که کارتان را به سرانجام برسانید دیگر مواردی چون کمالگرایی، تشویق و تمجید سایرین و حتی فروش اهمیتی برایتان نخواهند داشت. اما نظرتان در مورد این پارادوکس جذاب چیست؟ عمدتا مشاهده شده است که کارآفرینان موفق ضمن تاکید و تمرکز بر ثمره بخشی و پایان کار خود به هر سه مزایای فوق الذکر دست یافتهاند. لذا خیالتان آسوده باشد که چیزی را از دست نخواهید داد.
شعف و رضایتمندی
احساس رضایت درونی که در پایان کار خواهید داشت بسیار ارزشمند خواهد بود. بنابراین مادامیکه نتیجه نهایی کارتان را در اولویت قرار دهید هیچ عامل درونی و بیرونی قادر به مهار شما نخواهد بود.
تمایز و تشخص
یکی دیگر از مزایایی که برای فینیشر بودن میتوان نام برد شخصیت متمایز شماست. زمانیکه شما هدفی را برای خود تعیین کرده و تا دستیابی به آن از تلاش دست بر نمیدارید در واقع خود را از عوام جدا و متمایز میسازید. خیلی ساده است به این خاطر که قشر اعظمی از افراد همیشه نالان و شاکی را کسانی تشکیل میدهند که حوصله نکرده اند تا پایان کار از خود مقاومت نشان دهند. اما شما با آنها تفاوت داشته و با به سرانجام رساندن کار خود این تمایز و موفقیت را جار خواهید زد.
رفتار حرفه ای
اصولا فینیشر بودن کار هرکسی نیست. به عبارتی دیگر تمام کننده بودن از ویژگیهای اصلی یک انسان حرفهای است. زمانی که بسیاری از افراد غیرحرفهای در مورد مصائب و دشواریهای مسیر شغلیشان بلوف میزنند شما با اتمام کار خود، جایگاه خود را در قله موفقیت مجسم خواهید نمود. یک انسان حرفه ای یک فینیشر حرفهای است.
سکوی پرتابی برای آینده: یک ذهن موفق همواره هر پایان را آغازی برای یک مسیر مترقیتر تلقی کرده و با رسیدن به پایان کار اول دست از تلاش برنخواهد داشت و به مسیرهای بعدی خواهد اندیشید.
بهبود سطح مهارت ها
زمانی که کار خود را به سرانجام میرسانید مشاهده خواهید کرد که مهارتهایتان به طرز چشمگیری ارتقاء یافته اند. همچنین نگاه منتقدانه سابق را نسبت به خود و فعالیت هایتان نخواهید داشت و کمتر جلوی تفکر خلاقانه خود را خواهید گرفت.
نویسنده این متن را در نظر بگیرید. او تحت هیچ شرایطی صرفا به دلیل شروع کار نگارش این مقاله دستمزدی دریافت نمیکند. در واقع وی تنها زمانی میتواند دستمزد بگیرد که به عنوان پایان کار متن نهایی را شسته و رفته در اختیار کارفرمای خود قرار دهد. بنابراین، به نظر شما بهتر نیست که از چطور تمام کردن کار شروع کنیم؟
خیلی از ما آدما کارهای مهمی رو شروع می کنیم ولی اواسط کار خسته می شیم و ادامه نمیدیم، این که تا آخر یک کار را ادامه بدیم و زود خسته نشیم واقعا یک هنره
از قدیم میگن کار را که کرد؟ آن که تمام کرد.