زندگینامه آبراهام لینکلن ، قدرتمندترین رئیس جمهور آمریکا
آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیسجمهور ایالاتمتحده بود. از مهمترین کارهای او در طی دوران ریاست جمهوری حفظ اتحاد در طول جنگ داخلی ایالاتمتحده و اعلام آزادی بردگان میباشد. مطمئناً کسانی که به تاریخ اهمیت ویژهای میدهند آشنایی باقدرت مدیریتی آبراهام لینکلن بسیار ضروری است. در سایت موفق شو بهطور کامل باشخصیت این مرد بزرگ و تأثیرگذار آشنا خواهید شد.
آبراهام لینکلن کیست؟
آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیسجمهور ایالاتمتحده بود و به دلیل ناجی اتحاد ایالت متحده و رهایی بردگان، بهعنوان یکی از بزرگترین قهرمانان آمریکا شناخته میشود. داستان زندگی او پر از فروتنی است که بسیار قابلتوجه است.
آبراهام لینکلن در زمانی ترور شد که کشورش برای انجام وظایف بزرگ به او نیاز داشت. او بر دموکراسی پافشاری میکرد و تمامی تلاش خود را بر ساختاربندی اتحاد در آرمانهای ایالت آمریکا گذاشته بود که همه ملل در تلاش برای دستیابی به آن هستند. شخصیت کاملاً انسانی آبراهام لینکلن و تأثیر باورنکردنی او بر ملت، وی را به میراثی ماندگار تبدیل کرده است.
خانواده آبراهام لینکلن
آبراهام لینکلن فرزند توماس لینکلن و نانسی هنکس لینکلن است. توماس یک پیشگام قوی و مصمم بود که از نظر مالی در سطح متوسطی بوده و البته در جامعه مورد احترام همه بود.
این زوج دو فرزند دیگری نیز داشتند: خواهر بزرگتر لینکلن، سارا و برادر کوچکتر توماس که در دوران نوزادی درگذشت.
هنگامی که لینکلن نهساله بود، مادرش در 34 سالگی در 5 اکتبر 1818 بر اثر بیماری درگذشت. این اتفاق برای او ویرانکننده بود و موجب قطع ارتباط لینکلن با پدرش شد. در دسامبر سال 1819، درست یک سال پس از مرگ مادرش، پدر لینکلن با سارا بوش جانستون، یک بیوه کنتاکی با سه فرزند ازدواج کرد. او زنی قوی و دوستداشتنی بود که لینکلن بهسرعت با او پیوند برقرار کرد.
سنین جوانی و تحصیل آبراهام لینکلن
به دلیل اختلافات زمینی در سال 1817، خانواده لینکلن از زادگاه خود در کنتاکی به پری کانتی ایندیانا نقلمکان کردند.
خانواده وی در ایندیانا در یک زمین زراعی کوچک زندگی کردند و به کارهایی از قبیل شکار برای معاش پرداختند. سرانجام پدر لینکلن توانست این قطعه زمین را بخرد.
اگرچه والدین او بیسواد بودند اما مادر جدیدش، او و خواهرش را به خواندن و نوشتن تشویق میکرد. آبراهام لینکلن در همان کودکی آموزش تخمین زدهشده در 18 ماه را تنها در چند هفته فراگرفت.
کتاب در ایندیانا بهسختی یافت میشد. همسایگان بازگو میکنند که چگونه آبراهام لینکلن برای قرض گرفتن یک کتاب مایلها پیاده راه میرفت. او بدون شک کتابهای مقدس خانواده و احتمالاً کتابهای محبوب دیگری در آن زمان مانند رابینسون کروزو، سیر و سلوک زائر و Aesop’s Fables را خواند.
این خانواده در مارس 1830 دوباره به ایلینوی مهاجرت کردند. پدرش دوباره خانواده را به شهر کولز منتقل کرد، لینکلن 22 ساله بهتنهایی وارد عمل شده و برای خود درآمدی کسب کرد.
وضعیت جسمانی آبراهام لینکلن
قد لینکلن شش پا و چهار اینچ بود. وی قدی بلند و صورت عضلانی داشت و از نظر جسمی قوی بود. او مهارت بسیار بالایی در استفاده از تبر داشت و همیشه تکه چوب برای آتش فراهم میکرد.
لینکلن جوان سرانجام به شهر کوچک نیو سیلم، شهرستان پایک، ایلینوی نقلمکان کرد. او در آنجا ابتدا بهعنوان مغازهدار، پستچی و صاحب فروشگاه عمومی کار کرد. در آنجا بود که آبراهام لینکلن با همکاری با عموم مردم مهارتهای اجتماعی را کسب کرد و از استعداد قصهگوییاش استقبال کرد که باعث محبوبیت وی در بین افراد محلی شد.
هنگامیکه جنگ شاهین سیاه در سال 1832 بین ایالاتمتحده و بومیان آمریکایی آغاز شد، داوطلبان این منطقه لینکلن را بهعنوان کاپیتان خود انتخاب کردند. وی در این مدت شاهد جنگی نبود اما توانست چندین ارتباط مهم سیاسی برقرار کند.
حقوقدانی و سیاستمداری آبراهام لینکلن
آبراهام لینکلن در سال 1834 فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و بهعنوان عضو حزب ویگ در مجلس مقننه ایالتی ایلینوی انتخاب شد.
در همین زمان بود که وی تصمیم به وکالت گرفت و با خواندن تفسیرهای ویلیام بلکستون در مورد قوانین انگلیس به فراگیری علوم قانون پرداخت. وی پس از پذیرش در سال 1837 در شرکت حقوقی استورات شروع به تمرین وکالت کرد.
آبراهام لینکلن در سال 1844 با ویلیام هرندون در یادگیری و کسب علوم قانون همکاری کرد. گرچه این دو از نظر فقهی تفاوتهایی داشتند اما روابط صمیمی و حرفهای نزدیکی نیز با همدیگر داشتند.
آبراهام لینکلن در سالهای ابتدایی شغل وکالت توانست زندگی خوبی برای خود فراهم کند اما بعد از گذشت مدتی دریافت که شهر اسپرینگفیلد برای شغل وکالت مناسب نبوده و در نتیجه برای تأمین درآمد خود وارد کرسی دادگاه شد. این امر سبب گردید که وی از طرف دادگاه به ایالتهای مختلف سفرکرده و احکام حقوقی را انجام دهد.
زندگی شخصی آبراهام لینکلن
آبراهام لینکلن در 4 نوامبر 1842 با مری تاد ازدواج کرد. تاد زنی با روحیه بالا و تحصیل کرده از یک خانواده برجسته کنتاکی بود.
وقتی این زن و شوهر در سال 1840 نامزد شدند، بسیاری از دوستان و خانواده آنها توانستند جذابیت مری را درک کنند. این نامزدی بهطور ناگهانی در سال 1841 کنسل گردید که بهاحتمالزیاد لینکلن در این جدایی نقش داشت.
مری و لینکلن بعدها در یک رویداد اجتماعی با یکدیگر ملاقات کردند و سرانجام در سال 1842 ازدواج کردند. این زوج دارای چهار فرزند پسر بودند – رابرت تاد، ادوارد بیکر، ویلیام والاس و توماس “تاد” – که از آنها فقط رابرت تاد در بزرگسالی زنده ماند.
آبراهام لینکلن قبل از ازدواج با مری تاد، با افراد دیگری نیز ملاقات کرد. وی در حدود سال 1837 رابطه عاشقانهای با اَن راتلیج برقرار کرده بود؛ اما قبل از اینکه این دو نفر به همدیگر وابسته شوند، تب حصبه در نیو سلیم شیوع یافته و اَن راتلیج در 22 سالگی درگذشت.
گفته میشود که مرگ وی لینکلن را بهشدت افسرده کرده بود. بااینوجود، برخی از مورخان درباره میزان رابطه لینکلن با اَن راتلیج و میزان غم و اندوه وی در هنگام مرگ او مخالف هستند.
زندگی سیاسی آبراهام لینکلن
لینکلن از سال 1847 تا 1849 در مجلس نمایندگان ایالاتمتحده دورهای را گذراند. به نظر میرسید که ورود وی به سیاست ملی عمر کوتاهی خواهد داشت. او که تنها ویگ (حزب سیاسی) از ایالت ایلینوی است و به حزبش وفادار بود توانست تعداد کمی از متحدین سیاسی را با خود همراه کند.
آبراهام لینکلن از مقام سیاسی خود برای سخنرانی در برابر جنگ مکزیک و آمریکا استفاده کرد و از ریاست جمهوری زکری تیلور در سال 1848 حمایت کرد. انتقاد وی از این جنگ باعث شد که وی شهرتش را در بین مردم داخلی از دست بدهد و در نتیجه تصمیم گرفت برای دوره دوم کاندید نشود. در نهایت برای انجام احکام قانونی دوباره به اسپرینگفیلد بازگشت. در دهه 1850، صنعت راهآهن درحالتوسعه در سمت غرب بود. این پیشرفت ایلینوی را به قطب اصلی شرکتهای مختلف تبدیل کرد. آبراهام لینکلن بهعنوان وکیل در شرکت راهآهن مرکزی ایلینوی خدمت کرد.
او موفقیتهایی در چندین پرونده مربوطه دادگاه، سایر مشتریان تجاری و همچنین بانکها، شرکتهای بیمه و شرکتهای تولیدی کسب کرد. آبراهام لینکلن همچنین بر روی برخی از محاکمات جنایی کار کرد.
آبراهام لینکلن و برده داری
آبراهام لینکلن در سال 1834 بهعنوان عضوی از قوه مقننه ایالت ایلینوی از سیاست ویگ و زیرساختهای تحت حمایت دولت و تعرفههای حفاظتی حمایت کرد. این درک سیاسی باعث شد تا او مباحث موجود در مورد بردهداری را نه بهعنوان یک اشتباه اخلاقی بلکه بهعنوان مانعی برای توسعه اقتصادی تدوین کند.
کنگره در سال 1854 قانون کانزاس-نبراسکا را تصویب کرد که بر اساس این قانون مصالحه میزوری باطلشده و هرکدام از ایالتها و قلمروهای فردی اجازه تصمیمگیری رواج بردهداری در منطقه خود را داشتند. این قانون مخالفتهای شدیدی را در کانزاس و ایلینوی برانگیخت و حزب جمهوری را به وجود آورد.
این موضوع بار دیگر غیرت سیاسی آبراهام لینکلن را برانگیخت و خشم بیشتر او را نسبت به بردهداری سبب شد. لینکلن در سال 1856 به حزب جمهوریخواه پیوست.
در سال 1857، دیوان عالی کشور تصمیم بحثبرانگیزی صورت داد مبنی بر اینکه آمریکاییهای آفریقاییتبار تبعه نبوده و از حقوق ذاتی برخوردار نیستند. گرچه لینکلن احساس میکرد که آمریکاییهای آفریقاییتبار با زنان برابر نیستند، اما او معتقد بود که بنیانگذاران آمریکا قصد دارند حقوق غیرقابلانکار خاصی برای تمامی مردان ایجاد کنند.
آبراهام لینکلن و رأیگیری مجلس سنا
لینکلن تصمیم گرفت که کرسی سناتور ایالاتمتحده استیون داگلاس را به چالش بکشد. وی در سخنرانی، رأیگیری نامزدی داگلاس برای دیوان عالی و رئیسجمهور جیمز بوکانان را به دلیل ترویج بردهداری نقد کرد و اعلام کرد که عمل آنان ساختن خانهای با پایههای سست است.
وی در جریان انتخابات مجلس سنا در سال 1858 علیه داگلاس در هفت مناظره که در شهرهای مختلف سراسر ایلینوی برگزار شد، شرکت کرد. این دو نامزد باعث ناامیدی مردم شده و بحثهای تازهای را درباره موضوعات عمومی مانند حقوق ایالتها در مورد گسترش غربیها را برانگیختند، حالآنکه مسئله اصلی بردهداری بود.
روزنامهها بهطورجدی و غال با با تفسیر حزبی این مباحث را پوشش می دادند. در پایان، قوه مقننه ایالتی داگلاس را انتخاب کرد اما این امر حضور آبراهام لینکلن در سیاست ملی را پررنگ تر کرد.
رئیسجمهوری آبراهام لینکلن
ستادهای سیاسی در ایلینوی در سال 1860 کمپینی را برای حمایت از لینکلن برای ریاست جمهوری ترتیب دادند. در 18 مه، در کنوانسیون ملی جمهوری خواهان در شیکاگو، لینکلن از کاندیداهای شناختهشدهتری مانند ویلیام سوارد از نیویورک و سالمون پی چیس از اوهایو پیشی گرفت.
شهرت آبراهام لینکلن تا حدودی به دلیل دیدگاههای معتدل وی در مورد بردهداری، حمایت از بهبود زیرساختهای ملی و تعرفه حمایتی بود.
در انتخابات عمومی، لینکلن با دوست و رقیب خود، استیون داگلاس روبرو شد.
لینکلن 180 رأی از 303 رأی کالج انتخابی را به دست آورد و بدین ترتیب رئیسجمهور ایالاتمتحده شد.
کابینه آبراهام لینکلن
پس از انتخاب ریاست جمهوری در سال 1860، لینکلن کابینه قدرتمندی متشکل از بسیاری از رقبای سیاسی خود ازجمله ویلیام سیوارد، سالمون پی. چیس، ادوارد بیتس و ادوین استنتون را ایجاد کرد.
کابینه لینکلن بهعنوان یکی از قویترین داراییهای وی در اولین دوره ریاست جمهوریاش محسوب میشد و وی به آنها بهعنوان سلاحهای جنگی ملتش احتیاج داشت.
جنگ داخلی در دوران ریاست جمهوری آبراهام لینکلن
پیش از مراسم تحلیف لینکلن در مارس 1861، هفت ایالت جنوبی از اتحادیه جداشده بودند و تا آوریل آن سال ارتش آمریکا “Fort Sumter” در چارلستون هاربر، کارولینای جنوبی را تحت محاصره قرار داده بود.
در ساعات اولیه صبح 12 آوریل 1861، اسلحهای که برای محافظت از بندر مستقرشده بودند از شروع جنگ داخلی ایالاتمتحده، گرانترین و خونینترین جنگ آمریکا خبر میدادند.
لینکلن در پاسخ این بحران از قدرت رئیسجمهوریاش استفاده کرد که تا قبل از او هیچ رئیسجمهور دیگری این کار را انجام نداده بود. او 2 میلیون دلار از خزانهداری را برای تهیه مواد جنگی بدون موافقت کنگره هزینه کرد. وی خواستار 75000 داوطلب به خدمت سربازی شد.
از بین بردن این شورش تحت هر شرایطی دشوار بود. شروع جنگ داخلی پس از گذشت چندین دهه از اِعمال سیاستهای معتدلانه طاقتفرسا بود. آبراهام لینکلن ازهرجهت با بینظمی و مخالفت روبرو شد. او اغلب با ژنرالها، کابینه، حزب و اکثریت مردم آمریکا در تضاد بود.
اعلامیه آزادی بردگان آبراهام لینکلن
در اول ژانویه 1863، لینکلن اعلامیه آزادی را صادر کرد و علت جنگ داخلی را از نجات اتحادیه تا لغو بردهداری تغییر داد.
شکستهای ارتش در اتحادیه به مدت یک سال و نیم، حفظ روحیه و پشتیبانی از اتحاد ملت را دشوار کرده بود و پیروزی اتحادیه در 22 سپتامبر 1862، اگرچه بههیچوجه قطعی نبود اما امیدوارکننده بود و به لینکلن اعتمادبهنفس میداد تا رسماً اهداف جنگ را تغییر دهد.
وی در اعلامیه آزادی اظهار داشت که همه افرادی که در کشورهای شورشی بهعنوان برده نگهداشته میشدند “از این زمان به بعد آزاد خواهند بود.” این عمل نمادین بسیار مؤثر واقع شد زیرا در شمال هیچ کشوری در شورش شرکت نمیکرد و این اعلامیه برای ایالات مرزی تنسی اعمال می شد.
در 19 نوامبر 1863، آبراهام لینکلن معروف ترین سخنرانی و یکی از مهمترین سخنرانی های تاریخ آمریکا را انجام داد.
لینکلن با سخنرانی در جمع 15000 نفر، سخنرانی 272 کلمهای خود را در یکی از خونینترین جبهههای جنگ داخلی، گورستان ملی گتیسبورگ در پنسیلوانیا ایراد کرد.
آبراهام لینکلن در این سخنرانی بیان کرد که جنگ داخلی آزمایش نهایی حفظ اتحادیه است که در سال 1776 ایجاد شد و کشتهشدگان در گتیسبورگ برای حمایت از این هدف جنگیدند.
لینکلن اعلامیه آزادی بردگان را بیان کرده و گفت که این امر به عهده شما است تا اطمینان حاصل کنید که دولت مردم توسط مردم انتخاب شود و این اتحادیه “به این گزاره اختصاصیافته است که همه انسانها مساوی آفریدهشدهاند.”
تفسیر متداول این بود که رئیسجمهور علت جنگ داخلی را از اتحاد مجدد اتحادیه به مبارزه برای برابری و از بین بردن بردهداری سوق داد.
پایان یافتن جنگ داخلی
به دنبال اعلامیه آزادی بردگان لینکلن در سال 1863، جنگ بهتدریج کاهش یافت.
اما تا سال 1864، ارتشهای کنفدراسیون شکست بزرگ خوردند و لینکلن متقاعد شد که وی رئیسجمهور یک دورهای خواهد بود. رقیب وی، جورج بی مک کلان، فرمانده سابق ارتش پوتوماک، لینکلن را برای ریاست جمهوری به چالش کشید؛ اما لینکلن 55 درصد آرا عمومی و 212 از 243 رأی انتخاباتی را به دست آورده و دوباره رئیسجمهور شد.
در 9 آوریل 1865، ژنرال رابرت اچ لی فرمانده ارتش ویرجینیا، نیروهای خود را به ژنرال یولیس اس. گرانت تسلیم کرد؛ بنابراین جنگ داخلی با تمام اهداف و مقاصدش تمام شد.
بازسازی مناطق جنگی از اوایل سال 1863 در مناطقی که تحت کنترل نظامی اتحادیه قرار داشتند، آغازشده بود و لینکلن طرفدار سیاست اتحاد سریع با حداقل مجازات بود.
وی در مجلس سنا با گروهی افراطی از جمهوری خواهان روبرو شد که خواهان بیعت و توبه کامل از سوی کنفدراسیونهای سابق بودند. قبل از اینکه به این بحث سیاسی پرداخته شود، لینکلن ترور شد.
ترور آبراهام لینکلن
لینکلن در 14 آوریل 1865 توسط بازیگر مشهور و هوادار کنفدراسیون جان ویلکس بوث در تئاتر فورد در واشنگتن، D.C ترور شد.
او را به خانه پیترسن منتقل کردند و 9 ساعت بعد در کما درگذشت. مرگ وی باعث عزادار شدن میلیونها شهروند در شمال و جنوب آمریکا شد.
خودروی حمل جنازه او را به آرامگاهش در اسپرینگفیلد ایلینوی بازگرداند.
میراث آبراهام لینکلن
آبراهام لینکلن اغلب بهعنوان بزرگترین رئیسجمهور آمریکا توسط مورخان و شهروندان خطاب میشود. آبراهام لینکلن فرماندهی فعال و پرخاشگر بود که از تمام قدرتهای موجود برای اطمینان از پیروزی در جنگ داخلی و پایان دادن به بردهداری در ایالاتمتحده استفاده میکرد.
برخی از محققان بیان میکنند که اگر شخص دیگری بهغیراز لینکلن رئیسجمهور بود، اتحادیه نمیتوانست حفظ شود. به گفته مایکل بورلینگام مورخ تاریخ آمریکا: “هیچ رئیسجمهوری بهغیراز آبراهام در تاریخ آمریکا تاکنون با بحران بزرگتری روبرو نشده است و هیچ رئیسجمهوری بهغیراز آبراهام تاکنون نتوانسته از عهده آن بربیاید “.
فلسفه لینکلن شاید به بهترین شکل در این جملات خلاصهشده است، هنگامیکه وی اظهار داشت: “با نخواستن شر برای هیچکس، با خواستن خیر برای همه، با استحکام در حق همانطور که خداوند به ما حق را میدهد، به ما اجازه میدهد تا تلاش کنیم و کار را تمام کنیم. ما در اینجا هستیم تا زخمهای ملت را به هم پیوند دهیم و از بیوهها و یتیمهای خود مراقبت کنیم و آرامش عادلانه و پایدار در بین خودمان و همه ملتها برقرار کنیم “.
مطلب خوب و مفیدی بود
به نظر من یک مرد خودساخته و توانایی بود که از صفر و هیچ تبدیل به قدرتمندترین مرد ٬ و حتی قدرتمندترین رییس جمهور آمریکا شد مدیریت و توانایی وی ستودنی است.
بهترین عامل محبوبیت لینکلن مخالفت او با برده داری بوده است.
عالی بود
متشکرم عالی بود
خیلی خوب بود ، دمتون گرم