8 موردی که رئیستان آرزو دارد بدانید
تا به حال دقت کرده اید وقتی یک نفر به جایگاه مدیریت می رسد همه ی دیدگاهش نسبت به محیط کاری تغییر پیدا می کند؟ این قضیه به خاطر این است که یک مدیر، یک دیدی متفاوت نسبت به کل شرکت و کارمنداش پیدا می کند. در این مقاله از موفق شو به 8 مورد از مسایلی که مدیران آرزو دارند شما بدانید می پردازیم.
وقتی کارمندان به جایگاه مدیریت ارتقا پیدا می کنند، مسایلی را مدنظر قرار می دهند که ممکن است در معرض دید باقی کارمندان نباشند. بنابراین، مشکلات و مسایل محیط کاری را نسبت به گذشته متفاوت تر می بینند.
درک این تغییر دیدگاه می تواند به بهتر شدن رابطه شما با رئیس تان کمک کند. نسبت به عملکرد و تصمیمات رئیس خود بینش بیشتری پیدا کنید و حتی کار خود را هم بهتر انجام دهید. اما اکثر مدیران به کارمندان خود اجازه نمی دهند که خط فکری شان را متوجه شوند. بنابراین شما باید خودتان متوجه این قضیه شوید.
چیزهایی که رئیس شما آرزو دارد بدانید
- نگرش شما تقریباً به اندازه کار شما اهمیت دارد
- شما می توانید مخالف باشید، اگر به روشی صحیح مخالفت خود را ابراز کنید
- احساس می کنید مدیر شما بیش از اندازه سختگیر و ریزبین است؟ ممکن است دلیلی داشته باشد!
- ما همه کارهایی که می کنیم را به خاطر نمی آوریم ، و این خوب است!
- بازخوردها برای کمک به شما هستند; حتی اگر شنیدنشان برایتان سخت باشد
- احساسات شما بر اعتبار شما تأثیر می گذارد
- گاهی اوقات ممکن است برخی از همکاران ما، به هر دلیلی از شرایط استثنایی یا ویژه ای برخوردار باشند
- ما از شما می خواهیم که وقتی نیاز به کمک داشتید اعلام کنید
نگرش شما تقریباً به اندازه کار شما اهمیت دارد
ممکن است فکر کنید این موضوع که بتوانید وظایف کاری خود را به درستی انجام دهید، مهم ترین مسئله است. اما نباید فراموش کرد که نگرش و مهارت های بین فردی هم می تواند اهمیت بسیاری داشته باشد. به طور معمول سازمان های سالم، تحمل کمتری برای پذیرش شخصیت های دشوار و پیچیده دارند. این مسئله تا حدودی به این دلیل است که مدیریت یک تیم به اندازه کافی می تواند خسته کننده باشد، و وقتی یکی از اعضای تیم در برابر بازخوردهای کاری مقاوم باشد ، کار کردن با آن فرد تا حدودی ناخوشایند است و شرایط کار را بسیار دشوار می کند.
اگر مرتبا شکایت می کنید و ایده ها را در نطفه خفه می کنید، رئیس شما احتمالا برای مقابله با شما راه حلی در نظر می گیرد. حتی اگر هرگز در ظاهر چیزی نگوید. این نحوه برخورد شما می تواند منجر به کاهش پیشنهادهای هیجان انگیز کاری، انعطاف پذیری کمتر، کند شدن روند پیشرفت کاری و حتی احتمال قرار گرفتن در لیست افرادی که ممکن است کارشان را از دست دهند، شود. بله، همه ی این موارد ممکن است. حتی اگر شما در کار خود یک ستاره باشید. اما این به این معنی نیست که اگر مخالف یا ناراضی هستید، نباید صحبت کنید. مدیرانِ خوب برای اعضای تیم خود ارزش قائلند. اما اگر به طور ذاتی فردی هستید که بیشتر از آنکه پذیرا باشید مقاومت می کنید، احتمالا مشکلاتی برای شما پیش خواهد آمد.
شما می توانید مخالف باشید، اگر به روش صحیحی مخالفت خود را ابراز کنید
یک رئیس خوب، می خواهد که در جریان مشکلات شما در حین کار قرار گیرد. یا زمانبندی اجرای یک پروژه چقدر دقیق و واقعی تعیین شده و یا بهترین راه برای مقابله با یک مشتری سخت چیست. اما شما باید از لحاظ روابط حسی و نحوه شناساندن خود باهوش باشید. در واقع وقتی می شنویم افراد شکایت دارند که مدیرانشان از مخالفت ها یا اظهار نظرهای آنها استقبال نمی کنند، تقریباً همیشه به این دلیل است که آنها به شکلی نادرست مخالفت یا بازخوردشان را ابراز می کنند. نکته اصلی این است که باید موضع خود را کاملا در آرامش و به دور از حرف های احساسی بیان کنید. درست شبیه کسی که ممکن است از دور شاهد یک وضعیت باشد، در مقابل کسی که خودش با مساله درگیر است و باید تصمیم بگیرد.
لحن بیان در اینجا بسیار مهم است. چرا که می تواند تفاوتِ بین شخصی که به عنوان شریک برای حل یک مشکل تجاری نظر می دهد، و صدای یک دشمن که قصد ناامیدی شما را دارد، مشخص کند. برای مثال این نحوه برخورد: “من نگران تعداد خطاهای تیم هستم. پیشنهاد می کنم که در پیش نویس وظایف گروه، دستورالعمل ها و راهنماهای دقیق تری را برای اعضا در نظر بگیریم.” بسیار بهتر و حرفه ای تر است نسبت به این نحوه برخورد: “از اینکه مکررا خطاهای همکارم را تصحیح کنم خسته شدم و به ستوه آمده ام!”
و دیگر اهمیتی ندارد زمانی که برداشت خود را بیان کردید، حتما بهترین نتیجه حاصل شود. رئیستان تصمیم نهایی را خواهد گرفت و شما اگر مایل بودید با او همراه می شوید، حتی اگر متفاوت با عقیده شخصیتان باشد.
احساس می کنید مدیر شما بیش از اندازه سختگیر و ریزبین است؟ ممکن است دلیلی داشته باشد!
قبل از اینکه در دفاع از حقوق شما حرفی بزنیم باید این نکته را بشنوید:
همیشه مشکلات و ضعف های اخلاقی ای وجود دارد که باعث می شود فردی که در جایگاه مدیریت است، حتی با وجود تمام صلاحیت هایش، باز هم موجب آزار و اذیت کارمندان خود شود. اما این نکته را هم فراموش نکنید که وقتی به مدیران دلیل خوبی برای جلب اعتمادشان بدهید، آن وقت است که درست مثل موم در دستان شما قرار می گیرند.
اگر در شرایط استثنایی موقعیت خوبی را از دست داده اید، یا جزییات پروژه را فراموش کرده اید یا در جریان موارد ریز نکات و دستورات نیستید یا در در طول پروژه کاری کرده اید که منجر به ایجاد تغییرات زیادی از جانب سایرین شده است، یک مدیر خوب از نزدیک خود را درگیر این مسائل ریز می کند. چرا که در نهایت کار او این است که مطمئن شود همه ی کارها به خوبی انجام شده است.
اما وقتی افراد تحت کنترل قرار می گیرند یا به نوعی زیر ذره بین هستند، اغلب از خود این سوال را می پرسند: “من چه کار کرده ام که باید از طرف رئیسم به این شدت تحت نظر باشم؟” . آنها از این موضوع ناراحت می شوند و باعث می شود کار خود را به نحو احسن انجان ندهند.
مدیران همه کارهایی را که می کنید به خاطر نمی آورند، و این خوب است!
آیا تا به حال پیش امده که وقتی رئیس شما جزییات مسئله ای که با او صراحتا مطرح کرده اید کاملا فراموش کرده باشد، و شما از این بابت دلخور شده باشید؟ اصلا چرا او نمی تواند مسائل مهم کاری را که شما درگیر آن هستید پیگیری کند؟ حقیقت این است که مدیران مجبورند تمامی وظایف مربوط به جزئیات کاری خود را به خاطر بسپارند. به علاوه اینکه پایه های اصلی یک تیمِ کامل کاری را طرح ریزی کنند. بنابراین با وجود تمام این موارد دلیل نمی شود زمانی که نیاز داشتید تا یک سری موارد اساسی و کلیدی را به یاد بیاورند، نتوان کاری کرد.
این بدان معنا نیست که مدیر شما به کار شما اهمیتی نمی دهد. واقعیت این است که بررسی برگه های کاری که هر کارمند هر روز انجام می دهد عملی یا حتی ممکن نیست.
همچنین می توان به این نکته اشاره کرد که اگر لازم باشد باید قبل از بررسی عملکردهای پیش بینی شده در ماه جدید، رئیس خود را از آنچه در ماه گذشته به دست آورده اید، مطلع سازید و موارد را یادآوری کنید. هرچند که شما به طور کلی می خواهید از جزئیات عملکرد خود بیشتر از شخص او آگاه باشید.
بازخوردها برای کمک به شما هستند؛ حتی اگر شنیدنشان برایتان سخت باشد
شنیدن اینکه شما وظایفتان را به درستی انجام نمی دهید می تواند دلخراش باشد. اما تصور کنید اگر مدیر شما هرگز این مشکلات را به شما نمی گفت، نمی توانستید در حرفه ی خود پیشرفت کنید یا طبق شایستگی هایتان ترفیع مقام بگیرید. اجازه ندهید که بازخوردهایی که دریافت می کنید به شما حس بدی دهد. آنها این کار را انجام می دهند چون می خواهند شما در کار خود به خوبی عمل کنید. هم بخاطر شرکت و هم خود شما.
به همین دلیل به عنوان یک مدیر بسیار دشوار است با کارمندی رو به رو شوید که در پاسخ به بازخوردها، ذهن بسته ای دارد و بدون سنجش صحیح صرفا از خودش دفاع می کند.
این درست مانند تماشای کسی است که به طور عمد فرصت های جدید خودش را قطع می کند تا در کاری که انجام می دهد بهتر شود و صرفا برای آن پاداش دریافت کند.
اگر می خواهید بازخوردهای منفی خود را با آرامش بپذیرید ، به یاد داشته باشید که در یک دادگاه نیستید و نیازی به دفاع از خود ندارید. آنچه مدیر شما واقعاً می خواهد بشنود این است که شما بازخورد او را پردازش می کنید و آن را در روند کاری خود می گنجانید. ممکن است اینگونه به نظر برسد: “خوشحالم که شما این را به من می گویید. من طبق گفته ی شما X و Y را انجام می دهم تا به هدف نهایی که مدنظر دارم، برسم. ”
احساسات شما بر اعتبارتان تاثیر می گذارد
وقتی احساسات شما بر قوه ی قضاوتتان تاثیر می گذارد، از اعتبار حرفه ای شما می کاهد. همه ی افراد ممکن است در بعضی مواقع از محیط و شرایط کاری خود ناامید شوند، اما بدون شک رئیس شما رفتارهایتان را زیر نظر دارد. او به میزان آرامش، منطق و هدفمند بودن شما توجه می کند و حتی این مساله که استرس شما در چه حدی ست هم بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
در واقع این عملکرد به نوعی از قوانین مدیریت حساب می شود. چرا که در این صورت نفر اول در جایگاه مدیریت اعتبار بیشتری خواهد داشت. حتی تحت شرایطی که حس شخصی خوبی نسبت به آنها نداشته باشد، باید عقایدشان را صادقانه ارزیابی کند.
گاهی اوقات ممکن است که برخی از همکاران به هر دلیلی از شرایط استثنایی یا ویژه ای برخوردار باشند
ممکن است مثلا با این شرایط مواجه شده باشید که یکی از همکاران شما برای یکی از روزهای کاری هفته، در خانه می ماند و از راه دور کارهای مربوط به خود را انجام می دهد و با محیط کارش در ارتباط است. اما رییس شما این امتیاز ویژه را برای شخص دیگری قائل نشده است. یا اینکه یکی دیگر از کارمندان شرکت، مجبور نیست تا گزارش های سنگین هفتگی برای رئیس بنویسد و شرح وظایف خود را ریز به ریز ارائه دهد. بهتر است بجای سوء ذن در محل کار، و قضاوت بقیه به این فکر کنیم که ممکن است این تمایز ها دلایلی خوب و منطقی داشته باشند.
شاید کارمند اولی که در موردش صحبت کردیم در آن روز خاص که در شرکت حضور فیزیکی ندارد، یک ملاقات پزشکی و درمانی ثابت داشته باشد. و در حالی که رئیس شما قصد ندارد راجع به مشکلات شخصی و وضعیت پزشکی محرمانه او در جمع صحبت کند، به صورت خصوصی این توافق بین آنها صورت گرفته است.
و شاید شرایط کاری شخص دوم هم به این صورت ایجاب می کند که نیازی به تهیه گزارش نداشته و از طریق دیگری همکاران را در جریان روند کاری خود قرار می دهد.
همان طور که دیده می شود اغلب این مسائل کاملا منطقی و قابل درک هستند. و تمایز قائل شدن یا رفتار های مختلف یک مدیر با کارکنانش می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. دلایل پزشکی، محدودیت درمانی، شرایط متفاوت مراقبت از خانواده ، به دلیل عملکرد یا بخاطر بسیاری دلایل متفاوت دیگر که هرگز نمی توان به سادگی و از روی ظاهر ماجرا پی به حقیقت برد.
و در حالی که یک مدیر خوب کسی است که نابرابری های مرتبط با عملکرد افراد تیم را به اعضا توضیح می دهد. در حالی که احتمالاً اگر چیز خصوصی مانند یک وضعیت پزشکی باشد ، دلیل آن محرمانه باقی می ماند. پس اگر می خواهید بدگویی کنید ، بهتر است این استدلال را بر اساس شایستگی های خود پایه گذاری کنید و مقایسه های خود را با همکاران دیگر در این زمینه کاملا کنار بگذارید.
مدیران از شما می خواهند که وقتی نیاز به کمک داشتید اعلام کنید
اکثر مدیران از کارمندان خود توقع دارند که برای موفقیت در چالش ها، چه مشکلی خاص در اجرای یک پروژه و چه درگیری با مشتری ها و یا حتی حجم زیاد کاری، آنها را در جریان این مشکلات قرار دهند.
برخی از ناامیدکننده ترین لحظه ها به عنوان یک مدیر، زمانی بود است که بداند برخی از کارکنان درگیر مشکلاتی هستند و بجای اینکه از او مشورت یا کمکی بخواهند، در سکوت سختی می کشند؛ فقط بخاطر اینکه با کسی در رابطه با مشکلی که به وجود آمده صحبت نکرده اند و حتی اجازه داده اند در این شرایط اوضاع وخیم تر شود.
لذا مشکلات خود را با این فکر که بقیه افراد متوجه نمی شوند و یا درک نمی کنند، پنهان نکنید. وقتی درگیر چالشی هستید صحبت کنید و مشاوره بخواهید. و یقین داشته باشید که مدیران خوب از شما و درخواستتان استقبال خواهند کرد.
مطلب جالبی بود؛ اما نمیشه تعمیم داد هر مدیری یه سری انتظارات خاصی از کارمندش داره
اینها در اصل واقعیت های کار بودن که اگر قبول کنیم شرایط کار برامون ساده تر میشه