7 کارآفرین که بر ناممکنها غلبه کردند
نیاز به توضیح نیست که راهاندازی هرگونه کسب و کاری از دشواری های مخصوص به خود برخوردار میباشد. با این وجود دستیابی به موفقیت در عرصه کارآفرینی هر چند کار چندان راحتی نیست اما غیرممکن نیز نمیباشد. با این حال برخی از کارآفرینان با موانع و چالشهایی غیرعادی روبرو بوده اند که در این مقاله شما را با آنان آشنا خواهیم نمود. از جمله تجارب عجیب و غریبی که این هفت کارآفرین پشت سر نهاده اند میتوان به بیماریهای صعبالعلاج، خیانت، جراحتهای شدید و حتی کوری اشاره کرد. چنانچه فکر مواجهه با موانع احتمالی گوناگون، رویای کارآفرینی را در ذهن شما کمرنگ ساخته است، این مقاله را تا به آخر مطالعه کنید تا ببینید چطور عدهای از برترین کارآفرینان دنیا بر ناممکنها فائق آمده و الهام بخش دیگر علاقمند این حوزه شغلی شدهاند.
پاتریک بت دیویس Patrick Bet-David
پاتریک بت دیویس درست همانند بسیاری دیگر از کارآفرینان، ذهنیت کارآفرینی خود را مدیون تجارب دوران خردسالیاش میباشد. البته با این تفاوت که وی راه گریزی از این منبع الهام بخش نداشت. او در دهه 1980، به همراه مادرش از ایران جنگ زده آن روزها فرار کرده و در یک اردوگاه در آلمان پناهنده میشود. آنها پیش از مهاجرت به امریکا، دو سال را در این اردوگاه سپری میکنند. پاتریک که در هر درسی به غیر از ریاضی رفوزه میشد، پس از اتمام دوران تحصیل وارد ارتش میشود. جالب است بدانید که وی نهایتا در یک شرکت مالی مورگان استنلی شروع به کار کرد اما هوش ریاضی اش نقشی در استخدام وی نداشت.
بنا به ادعای پاتریک، دلیل پذیرش او رزومه خندهداری بود که به مدیر شرکت ارائه داده بود. او در این رزومه نوشته بود:”من مدرک لیسانس ندارم.” و همین امر مدیر مجموعه را به خنده انداخته بود. لذا مدیر به پاتریک پیغام داد: “مایلم فردی را که با رزومه خود موجبات خنده من را فراهم آورده ملاقات کنم.” این گونه شد که بت دیویس موفق شد مصاحبه شغلی اش را با موفقیت پشت سر نهد.
با این حال پاتریک پس از مدتی فعالیت در این شرکت مالی، از این کار خسته شد و تصمیم گرفت کسب و کار شخصی خود را راهاندازی نماید. وی در حال حاضر صاحب یک شرکت مالی بزرگ است که خدماتی نظیر بیمه عمر، مقرری سالانه، و دیگر خدمات مالی را در 33 ایالت امریکا و با 5500 نمایندگی رسمی ارائه میدهد. شایان ذکر است که شرکت PHP بت دیویس یکی از شرکتهای مالی امریکایی است که بیشترین سرعت رشد و پیشرفت را داشته است. بت دیویس در رابطه با موفقیت خود میگوید:” هرگز فکرش را نمیکردم که چنین سرنوشتی انتظارم را بکشد چرا که همیشه به چشم دیگران، کودکی به درد نخور بودم.”
آیزاک لیدسکی Isaac Lidsky
تصور کنید که یک کسب و کار موفق و عالی را راه اندازی کرده و توسعه بخشیدهاید، اما متاسفانه قادر به دیدن ثمره آن نیستید. بله این سرنوشت آیزاک بود که در سیزده سالگی بینایی اش را برای همیشه از دست داد. او در رابطه با این فقدان چنین میگوید:”در ابتدا بسیار افسرده و پریشان بودم. هیچ دید خوبی در مورد محدودیتها و معلولیتهای جسمی نداشتم. اما فرشتگان زندگی ام یعنی خانواده و دوستانم یاریام کردند تا بر محدودیت نابینایی فائق آیم.” شاید باور نکنید اما آیزاک علیرغم نابینایی موفق شد در 20 سالگی از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل گردد. جالب تر اینکه او در همین سن یک شرکت فناوری را پایه گذاری کرده و به فروش رسانید. او توانست با اخذ مدرک وکالت، در دیوان عدالت مشغول به کار گردد. در حال حاضر لیندسکی به عنوان مدیرعامل شرکت OCD Construction که مسئولیت ساخت هزاران خانه در ایالت فلوریدا را دارد مشغول به کار میباشد. او معتقد است که نابیناییاش به طور خارقالعادهای چراغ راه موفقیتش بوده و به او کمک کرده تا بر ترسهای درونیاش غلبه نماید. دلیل موفقیت لیندسکی این بود که با این واقعیت کنار آمد که چه بینا باشد چه نابینا، مسئولیت تصمیمات و اعمالش تنها بر عهده خودش است و بس. لذا تصمیم گرفت از پوسته محدودیت بیرون آمده و به دنبال راه حلی برای غلبه بر این موانع باشد.
چاد مورتا Chad Mureta
چاد مورتا در بنگاه معاملات املاکش به کار مشغول بود تا اینکه یک روز در جریان یک تصادف وحشتناک، دچار صدمات غیرقابل جبرانی شد. تا جایی که حتی یکی از دستانش را از دست داد. از طرفی با این نقص عضو قادر نبود به کار در بنگاه ادامه بده و از طرف دیگر صورتحساب سرسام آور بیمارستان چارهای جز کار برایش باقی نمیگذاشت. او ناامیدی را به خود راه نداد و برای تامین هزینههای خود، راههای درآمدزای دیگری را انتخاب نمود. این بار انتخاب چاد، بازار تولید و توسعه اپلیکیشنهای موبایل بود. با وجود اینکه این صنعت صنعتی نو بوده و هنوز بازار قابل توجهی نداشت، چاد تصمیم گرفت که شانس خود را امتحان کند. پس ریسک کرد و به نتیجه دلخواهش نیز دست یافت.
او که از روی تختخواب بیمارستان تصمیم به کار گرفته بود، خیلی زود موفق شد اپلیکیشنی را طراحی کند که ظرف مدتی کوتاه در لیست 50 اپلیکیشن برتر اپ استور قرار گرفت و درآمدی 140000دلاری برایش به همراه آورد. چاد که تا کنون موفق شده است 46 اپلیکیشن موبایل طراحی کند به کارآفرینان دیگر دلگرمی داده و توصیه می کند که بدون ترس و واهمه با فرصتهای شغلی مختلف روبرو شوند. او میل به یادگیری و ارتباط با افراد مناسب را از رموز موفقیت خود در عرصه کارآفرینی بر میشمارد. او معتقد است:” من نمیتوانم طریقه تولید اپلیکیشن را به شما آموزش دهم. اما می توانم به شما یاد بدهم که چگونه راه موفقیت را طی کنید. کافیست مانند من بازار و مشتریان را شناسایی کرده و فرصتهای شغلی مناسب برای خود را کشف کنید. برای توسعه کسب و کار و افزایش درآمدتان تنها کافیست که به دانش خود بیفزایید و بس.”
ویلیام نوبرگا William Nobrega
حتما می دانید که لزوما همه پروژههای کارآفرینی عاقبت خوشی ندارند. کارآفرینان بسیاری در طول تاریخ با شوق و اشتیاق فراوان دست به آغاز کسب و کاری زدهاند که علیرغم تلاش و ریسکپذیری فراوان با شکست روبرو شده اند. تصور کنید چه به حال این کارآفرینان آمده و چه تضعیف روحیهای را پشت سر نهادهاند؟ ویلیام یکی از کارآفرینانی بود که برای پشت سرگذاشتن تجربه شکست تجاری خود، دوران بسیار بدی را طی کرد. او که در اتاقی بدون حتی یک پنجره کسب و کار خود را آغاز کرده بود به سرعت با شکست روبرو شد. بلافاصله از یک ایده تجاری دیگر استفاده کرد اما باز هم موفق نشد. با این حال هیچ کدام از این موانع نتوانستند او را از پای درآورده و از تلاش مجدد بازدارند.
او که سابقه فعالیت در گارد ویژه ارتش امریکا را داشت این شعار را چراغ راهش کرده بود:”شکست بی شکست”. لذا به شیوه کارآفرینان سنتی عمل کرد و به قدری در کار خود استقامت نشان داد که در نهایت توانست موفقیت را از آن خود کند. او معتقد است که هر کسی بسته به میزان رویاپردازی و وفادارای به رویای خود قادر است موفقیت بدست آورد. شاید همین روحیه پیگیر بود که چون معجزهای عمل کرد و سبب شد او اکنون صاحب یک شرکت بیمه تجارت الکترونیک باشد که فروش آنلاین آنی بیمه را ارائه میدهد. شرکت CQS International از سرمایهای به ارزش 170میلیون دلار برخوردار میباشد.
جیسون پینکوف Jason Pinchoff
از دست دادن اعضای خانواده داغیاست که تا ابد بر دل انسان باقی خواهد ماند. حال کارآفرینی را فرض کنید که در جریان توسعه کسب و کار به طرز غم انگیزی پدر و خواهرش را در جریان یک تصادف از دست میدهد. و یک سال بعد مادرش نیز در اثر سرطان سینه از دنیا میرود. آیا میتوان از این فرد انتظار داشت که روحیه و نتیجتا کسبوکارش را حفظ نماید؟ سوال سختی است. اما پینکوف این کار را انجام داد. او به یاد مادرش سازمانی تحت عنوان بنیاد لیندا بی. پینکوف افتتاح کرد که خدمات لازم را به بیماران سرطانی ارائه می کند. هدف او از تاسیس این سازمان این بوده است که خانوادههای درگیر بیماری سرطان را مورد حمایت و همدردی قرار دهد. او باور دارد:”کارآفرینی کار بسیار دشواری است که سراسر استرس و نگرانی است. باید هرلحظه برای خوب و بد آماده باشید. برای موفقیت در کارآفرینی یک درس مهم وجود دارد، این که سالهای سخت زندگی خود را به قیمت سالهای خوش آینده تان به خطر بیندازید و به موفقیت خود ایمان داشته باشید.”
بری شور Barry Shore
اگر در فرآیند کارآفرینی خود با بدشانسی روبرو شدهاید بد نیست با زندگی بری شور نیز آشنا شوید. این کارآفرین و تاجر در 55 سالگی به طور ناگهانی متوجه شد که از یک بیماری عصبی نادر (GBS) رنج میبرد. این بیماری باعث شد که بری از گردن به پایین فلج شود. او که پیشتر مردی قوی و پرکار بود اکنون تنها با کمک عصا قادر به حرکت است. با این حال او که دیگر فاقد توان حرکتی است، از توانایی های دیگر خود نظیر اشتیاق، روحیه و خلاقیت برای ادامه زندگی شخصی و حرفهای اش بهره میبرد. خوشبینی یگانه عامل موفقیت این کارآفرین بوده است. به نظر بری شور:” تنها چیزی که بدان نیاز دارید استقامت است. کافیست درست فکر کنید و مثبت بیاندیشید. اگر دست از تلاش نکشید راه حلها به خودی خود به سوی شما سرازیر می شوند. پس با شعار برند نایکی عمل کنید:” انجامش بده.”
جی جی استتلر Gigi Stetler
کارآفرین جی جی استتلر که یک مادر مجرد بود زندگی دشواری را پشت سر نهاد. او بدون اینکه تحصیلات مقطع دبیرستان خود را به اتمام برساند فعالیتش را در عرصه کارآفرینی آغاز نمود. اما متاسفانه در آغاز فعالیت حرفهای اش از سوی دستیارش که حکم پدرش را داشت مورد خیانت، حمله و به قصد کشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. با این حال اکنون یکی از زنان کارآفرینی است که در یک صنعت فوق العاده مردسالار، یعنی صنعت خرید و فروش خودرو با موفقیت به کار مشغول است. او در رابطه با مسیری که پشت سر نهاده چنین میگوید:” خیلی زود مشکلات بر سر راهم قرار گرفتند تا جایی که دو گزینه پیش رویم مانده بود: شنا کنم یا غرق شوم. پس من تصمیم گرفتم شنا کنم.” استتلر به افرادی که همچون خودش تجارب غم انگیز و آزارهای روحی را پشت سر نهادهاند توصیه میکند که به هیچ وجه ناامید نشده و دست از تلاش برندارند.
زندگینامه و درس های زندگی افراد موفق واقعا جذابه
استتلر زندگی سختی داشته ولی واقعا آدم قوی و بااراده ای بوده
چکیده زندگی همه افرادی که معرفی کردید تاثیر گذار و با ارزش است